قدیم ترها نان کم بود و نان خور زیاد. بچه ها هم یاد گرفته بودند برای یک لقمه بیشتر با هم رقابت کنند. اما حالا برای بعضی ها ماجرا برعکس شده است. یکی دوتا بچه و غذاهای متنوع و رنگارنگ. رقابت که نمی کنند هیچ، تازه باید ناز اعلی حضرت را هم بکشیم تا یک لقمه در دهان مبارکشان بگذارند. مشکل از کجا آب می خورد؟ با بچه های بد غذا چه کار کنیم؟
1- حکایت مار است و پونه. مادرهایی که زیاد به غذا خوردن بچه هایشان اهمیت می دهند بیشتر با مشکل بد غذایی کودکانشان مواجه می شوند. البته این زیاد هم اتفاقی نیست چون بچه هایی که حساسیت و اشتیاق بی اندازه مادرشان را می بینند آن را ابزاری برای جلب توجه یا رسیدن به خواسته هایشان قرار می دهند.
2- استقلال خط قرمز بسیاری از بچه های خردسال است. آنها دوست دارند خودشان غذایشان را بخورند. پس بهتر است دست از حساسیت های افراطی برداریم و دست آنها را کمی باز بگذاریم. می توانید غذا را به گونه ای آماده کنید که بتواند خودش بدون ریخت و پاش غذایش را بخورد.
3- تا دیروز تخم مرغ غذای مورد علاقه اش بود و امروز می گوید از تخم مرغ بدش می آید. این رفتار فقط بهانه گیری است برای جلب توجه. پس بدون هیچ حساسیتی تخم مرغ را از جلوی او بردارید و با اشتها میل کنید. انگار نه انگار.
4- اگر در مقابل کودک به دیگران بگویید که از غذا نخوردن فرزندتان خیلی ناراحت هستید یک آتوی بزرگ به دست یک سیاستمدار خبره داده اید.
5- این قدر لی لی به لالای او نگذارید. وقتی می گوید این غذا را نمی خورم نه اصرار کنید و نه فوراً برای او غذای دیگری تهیه کنید. فرصت کافی برای خوردن غذا به او بدهید و بعد غذا را از جلوی او بردارید. تنقلات و هر چیز خوردنی دیگر را از دسترس او خارج کنید و صبر کنید تا حسابی گرسنه شود. خواهید دید در وعده بعد چگونه همان غذا را با اشتها نوش جان خواهد کرد. البته او هم مثل همه انسانهای دیگر سلیقه غذایی خودش را دارد. شاید برنج را با کمی زیره بهتر می پسندد. شاید سبزیجات خام را بیشتر از پخته دوست دارد. اشکالی ندارد غذا را طبق سلیقه او آماده کنید. اما به بهانه گیری هایش اهمیت ندهید.
6- طوری برنامه ریزی کنید که هنگام غذا خوردن گرسنه باشد. بی برنامگی در خوردن میوه و تنقلات و رعایت نکردن فاصله وعده های غذایی باعث می شود کودک نسبت به غذا بی اشتها شود.