امروز طبق معمول هر روز با دانش آموزان سال گذشتم روبرو شدم تو مدرسه و خییییلی دلگیر شدم که حتی یه سلام هم دیگه نمیگن و حالی از من نمیپرسن , یادمه اولای سال زنگ تفریح میخورد میومدن حتما یه سر پیشم بعد میرفتن حیاط اما حالا.........
دلگیرم از فراموش کاری ما آدما ، کوچیک و بزرگم نداریم ، کلا زود فراموش می کنیم
یادم افتاد پارسال با چه غم و غصه ایی پایان سال، ساعت آخر رفتن خونه و چقدددر گریه کردن ، یادمه چقدر خواهش و ناله کردن و با اون سن و سالشون مثلا نامه نوشتن به مدیریت که من معلم سال بعدشون باشم
، نمیدونم... شاید من از یه بچه نه ساله بیش از حد انتظار دارم ، شاید خود من بهشون خوب یاد ندادم که چجوری باید خاطرات رو به یاد سپرد و ارزشش رو همیشه حفظ کرد.
آدم ها از ادم ها زود سیر میشن آدم ها از عشق هم دلگیر میشن
آدم ها رو عشقشون پا می زارند آدم ها آدمو تنها می زارند